- شاغل شدن
- کارگرفتن شغلی را عهده دار شدن
معنی شاغل شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از کاری روی بر تافتن و بکار دیگر مشغول شدن
Involve
вовлекать
einbeziehen
залучати
angażować
envolver
coinvolgere
involucrar
impliquer
betrekken
शामिल करना
melibatkan
dahil etmek
kujumuisha
รวมถึง
অন্তর্ভুক্ত করা
شامل کرنا
خود را شناختن، بحد بلوغ رسیدن پسر یا دختر
فاسد شدن، تباه گشتن، هیچ شدن، ناچیز شدن
دست یافتن
برطرف شدن، دور شدن
فاصله شدن مانع اتصال شدن
درآمدن، اندر آمدن، دخول، وارد شدن
منتشر گشتن فاش گردیدن
به دست آمدن، حاصل شدن، فراهم شدن
غفلت کردن، برای مثال دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱ - ۱۸۴)
بی خبر ماندن، فراموش کردن
بی خبر ماندن، فراموش کردن
فرغیشیدن اکاریدن
آگاهی نداشتن